(بدون عنوان)
یه یارو خبر میدن پدر شدی میگه به زنم چیزی نگید میخوام غافلگیرش کنم
===
لره میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ لره میگه: هیچی تیمّم می کنیم
===
خره میره جنگل داد میزنه میگه خرس میخوریم ببر میخوریم شیر میخورم یهو میبینه یه شیر پشته سرش هست بعد میگه گاهی اوقات هم گوه اضافی میخوریم
===
تو به من بگو زشت! من به تو می گم قشنگ! بذار جفتمون به هم دروغ گفته باشیم!!...
===
میدونی این چیه؟ ===
<-*-*-*-*-*--
یه سیخ گوجه هست که جیگرش داره اس ام اس میخونه
به ترکه میگن سخت ترین کاری که تا به الان انجام دادی چیه....میگه نمک در نمکدان ریختن...می پرسن چرا؟...میگه چون سوراخ هاش خیلی کوچیک بود
===
تو حوضی که ماهی نباشه قورباغه سالاره
...
...
...
چاکرتیم سالار
===
میگن نمک باعث شوریه ، عجیبه تو با این همه نمک که داری بازم شیرینی !
===
تو مرا میفهمی من تو را میخوانم ..... و همین ساده ترین قصه یک انسان است ..... من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم ..... و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی
===
من از زندگانی آموختم چگونه اشک ریختن را ولی اشکهایم نیاموخت چگونه زندگی کردن را
===
یه بوس واست فرستادم باطعم لیموشیرین،زودبگیرش میترسم تلخ بشه
===
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذرست
====
عراق 8 سال جنگید تا اسیر گرفت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ما نجنگیده اسیرتیم با وفا
===
اینم عکسای قشنگ:
-----
--------
-------