شعر
اونوقت که خداجون باقلم طلاییومرکب زرکوب خویش واسه همه مینوشت سرنوشت به من عاصی که رسیدقلم طلایی شکستومرکب هم ریخت
اونوقت خداجون باهمون قلم طلایی شکسته ومرکب زرکوب خویش رواسم من خیلی قشنگ نوشت
برو ای اسیرسرنوشت
اونوقت که خداجون باقلم طلاییومرکب زرکوب خویش واسه همه مینوشت سرنوشت به من عاصی که رسیدقلم طلایی شکستومرکب هم ریخت
اونوقت خداجون باهمون قلم طلایی شکسته ومرکب زرکوب خویش رواسم من خیلی قشنگ نوشت
برو ای اسیرسرنوشت