سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.:: Your Adversing Here ::.
 

جوک ترکی سری68

  • دسته بندی:

 

کرمه میفته تو ظرف ماکارونی، میگه:آخ جون! چه بمال بمالیه

 

 

ترکه داشته برای رفیقش تعریف می‌کرده که: آره نمیدونی اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم که نگو! رفیقش میگه: آخه چرا، http://www.xdj.parsiblog.com/چی شده؟ میگه: پریروز این خانوم صالحی، منشی ما، اومد تو دفترم، گفت مرخصی میخواد، من اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا این که شرمندگی نداره. میگه: نه خوب صبر کن، من بهش مرخصی دادم رفت، بعد اون یکی کارمندمون اومد، اونم مرخصی میخواست، اونقدر شرمنده شدم! بعد یکی یکی همه کارمندامون اومدن مرخصی خواستن، منم به همشون مرخصی دادم، اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا مرخصی دادن که شرمندگی نداره. میگه: نه آخه، بعد از یک مدت این منشیه زنگ زد، گفت امشب بیاین خونه ما، من اونقدر شرمنده شدم! من شب رفتم خونشون، دیدم خانم منشی تنهاست، با عشوه بهم گفت: من میرم تو اتاق، شما چشماتون رو ببندین من الان میام، اونقدر شرمنده شدم! بعد از یک مدت در رو باز کرد، دیدم همه کارمندا و خانوم بچه‌ها جمعند، برای من تولد گرفتن، من اونقدر شرمنده شدم، اونــقــدر شــرمــنده شدم که نگو! رفیقش میگه: بابا اینکه شرمندگی نداره، باید خوشحال میشدی. ترکه میگه: آخه من لخت وایستاده بودم

  • نوشته : ستاره
  • تاریخ: پنج شنبه 87/12/29
  •  

  • setareh90

    ستاره

    setareh90

    http://setareh90.ParsiBlog.com

    تک ستاره

    جوک ترکی سری68 - تک ستاره

    تک ستاره

    ستاره
    هر که هستم..هرکه هستی به اندازه تمام دوست داشتنی های دنیا دوستت دارم

    تک ستاره

    قالب بلاگفا

    قالب پرشین بلاگ

    قالب وبلاگ

    Free Template Blog